موجبات کیفر (قرآن)موجبات کیفر با توجه به آیات قرآن عبارتند از: فهرست مندرجات۱.۱ - تبعید ۱.۲ - قتل و اعدام ۱.۳ - دستگیری و اسارت ۲ - افساد ۲.۱ - کیفر دنیایی ۲.۲ - برداشته شدن کیفر ۲.۳ - کیفر مفسدان بنیاسرائیل ۳ - جراحت ۴ - جرم ۵ - دشمنی با خدا ۶ - زنا ۷ - سرقت ۷.۱ - قطع انگشتان دست ۷.۲ - سؤال از کیفر سرقت ۷.۳ - دیدگاه فرزندان یعقوب ۸ - سوء قصد (ناموسی) ۹ - ظلم ۹.۱ - اختیار ذوالقرنین در کیفر ظالمان ۹.۲ - ظالمان ساحلنشین غربی ۱۰ - قتل ۱۱ - گناه ۱۲ - محاربه ۱۳ - پانویس ۱۴ - منبع ۱ - اذيّتکیفر آزاررسانان به مؤمنان عبارت است از: ۱.۱ - تبعیدتهدید منافقان، بيماردلان و شايعهسازان به تبعید، در صورت تداوم آزاررسانی آنان به مؤمنان: «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا؛و آنان كه مردان و زنان با ايمان را در برابر گناهى كه مرتكب نشدهاند آزار مىدهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيدهاند. اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بىاساس را در مدينه پخش مىكنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مىشورانيم، سپسجز مدّت كوتاهى نمىتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند.» ۱.۲ - قتل و اعدامتهديد منافقان، بيماردلان و شايعهپراكنان مدینه از جانب خدا، به قتل و اعدام، در صورت تداوم آزاررسانى آنان به مؤمنان: «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا؛و آنان كه مردان و زنان با ايمان را در برابر گناهى كه مرتكب نشدهاند آزار مىدهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيدهاند. اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بىاساس را در مدينه پخش مىكنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مىشورانيم، سپسجز مدّت كوتاهى نمىتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند. و از همه جا طرد مىشوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد.» ۱.۳ - دستگیری و اسارتتهديد منافقان، بيماردلان و شايعهسازان مدينه از سوى خدا، به دستگيرى و اسارت، در صورت تداوم آزاررسانى به مؤمنان: «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا؛و آنان كه مردان و زنان با ايمان را در برابر گناهى كه مرتكب نشدهاند آزار مىدهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيدهاند. اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بيماردلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بىاساس را در مدينه پخش مىكنند دست برندارند، تو را بر ضدّ آنان مىشورانيم، سپسجز مدّت كوتاهى نمىتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند. و از همه جا طرد مىشوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختى به قتل خواهند رسيد.» ۲ - افسادکیفر مفسدان عبارت است از: ۲.۱ - کیفر دنیاییاعدام و به دار آويختن و قطع دست و پا به خلاف يكديگر و تبعيد، از جمله عذابهاى دنيايى مفسدان فىالارض: «إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ...؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مىكنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند. مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند ....» ۲.۲ - برداشته شدن کیفرتوبه قبل از بازداشت و اسير قانون شدن، سبب برداشته شدن عذاب دنيايى و آخرتى، از مفسدان فىالارض: «إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مىكنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند. مگر كسانى كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند؛ پس بدانيد خدا توبه آنها را مىپذيرد؛ خداوند آمرزنده و مهربان است.» ۲.۳ - کیفر مفسدان بنیاسرائیلكيفر شدن بنیاسرائیل، در پى هر فساد خود: «وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً؛ما به بنىاسرائيل در کتاب آسمانی اعلام كرديم كه دو بار در زمین فساد خواهيد كرد، و برترى جويى بزرگى خواهيد نمود. هنگامى كه نخستين وعده فرارسد، گروهى از بندگان پيكار جوىِ خود را بر ضدّ شما بر مىانگيزيم تا شما را سخت در هم كوبند؛ حتّى براى بهدست آوردن مجرمان)، درون خانهها را جستجو كنند؛ و اين وعدهاى است قطعى. و به آنها گفتيم: اگر نیکی كنيد، به خودتان نيكى مىكنيد؛ و اگر بدى كنيد باز هم به خود مىكنيد. و هنگامى كه وعده آخر فرا رسد، آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت كه آثار غم و اندوه در چهره شما ظاهر مىشود؛ و آنها داخل مسجد الاقصی مىشوند همان گونه كه بار اوّل وارد شدند؛ و آنچه را زير سلطه خود مىگيرند، درهم كوبيده و نابود مىكنند.» ۳ - جراحتیکی از موجبات کیفر، جراحت است. [۱۱]
برای توضیح بیشتر به مقاله قصاص (قرآن) رجوع شود.
۴ - جرمبه دار كشيده شدن و طعمه پرندگان شدن، در بالاى دار، كيفر مجرمان، در مصر باستان: «يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُما فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ؛اى دوستان زندانى من! امّا تعبير خواب شما چنين است كه يكى از شما دو نفر، آزاد مىشود؛ و ساقى شراب براى آقاى خود خواهد شد؛ و امّا ديگرى به دار آويخته مىشود؛ و پرندگان از سر او مىخورند. و مطلبى كه درباره آن از من نظر خواستيد، قطعى و حتمى است.» ۵ - دشمنى با خداآوارهسازی بنىنضير از كاشانه خود، كيفر مخالفت و دشمنی آنان با خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله: «هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ وَ لَوْ لا أَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابُ النَّارِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ؛او كسى است كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد با مسلمانان از خانههايشان بيرون راند. گمان نمىكرديد آنان بيرون روند، و خودشان نيز گمان مىكردند كه دژهاى محكمشان آنها را از عذاب الهى مانع مىشود؛ امّا خداوند از آن جا كه گمان نمىكردند به سراغشان آمد و در دلهايشان ترس و وحشت افكند، به گونهاى كه خانههاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مىكردند؛ پس عبرت بگيريد اى صاحبان بصیرت! واگر نه اين بود كه خداوند ترك وطن را بر آنان مقرّر داشته بود، آنها را در همين دنيا مجازات مىكرد؛ و براى آنان در آخرت نيز عذاب آتش است.اين بخاطر آن است كه آنها با خدا وپيامبرش به مخالفت برخاستند؛ و هر كس با خدا مخالفت كند بايد بداند كه خدا داراى مجازات شديدى است!» نزول اين آيات درباره بنینضیر است. ۶ - زنایکی از موجبات کیفر، زنا است. [۱۵]
برای توضیح بیشتر به مقاله حد زنا (قرآن) رجوع شود.
۷ - سرقتیکی از کوجبات کیفر، سرقت است. ۷.۱ - قطع انگشتان دستقطع انگشتان دست، جز انگشت شست، كيفر سرقت [۱۶]
برای توضیح بیشتر به مقاله حد سرقت (قرآن) رجوع شود.
:«وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما ...؛دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، به مقدار چهار انگشت قطع كنيد....» امام صادق علیهالسلام در پاسخ از اينكه دست دزد از كجا قطع مىشود، فرمود: چهار انگشت دست قطع مىشود و انگشت ابهام باقى مىماند. ۷.۲ - سؤال از کیفر سرقتبيان كيفر سارق جام پادشاهى، پرسش كارگزاران عزیز مصر، از فرزندان يعقوب: «وَ لَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ آوى إِلَيْهِ أَخاهُ ... فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كاذِبِينَ قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ؛هنگامى كه برادران بر يوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جاى داد ... و هنگامى كه مأمور يوسف بارهاى آنها را بست، جام آبخورى گران قيمت پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس كسى صدا زد: اى اهل قافله! شما سارقيد. آنها گفتند: اگر دروغگو باشيد، كيفرش چيست؟ گفتند: هر كس آن جام در بارِ او پيدا شود، خودش كيفر آن خواهد بود؛ و بخاطر اين كار، بَرده شما خواهد شد؛ ما اينگونه ستمكاران را كيفر مىدهيم.» ۷.۳ - دیدگاه فرزندان یعقوباسترقاق و برده گشتن، كيفر سارقان از نظر فرزندان یعقوب: «وَ لَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ آوى إِلَيْهِ أَخاهُ قالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ؛هنگامى كه برادران بر يوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جاى داد و گفت: من برادر تو هستم، از آنچه آنها انجام مىدادند، غمگين مباش. و هنگامى كه مأمور يوسف بارهاى آنها را بست، جام آبخورى گران قيمت پادشاه را در بارِ برادرش گذاشت؛ سپس كسى صدا زد: «اى اهل قافله! شما سارقيد. گفتند: «هر كس آن جام در بارِ او پيدا شود، خودش كيفر آن خواهد بود؛ و بخاطر اين كار، بَرده شما خواهد شد؛ ما اينگونه ستمكاران را كيفر مىدهيم.» ۸ - سوء قصد (ناموسى)زندان يا عذاب دردناك، كيفر شخصى سوء قصدكننده (سوء قصد ناموسى) از ديدگاه همسر عزيز مصر: «وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ؛و هر دو به سوى در، دويدند و در حالى كه همسر عزيز، يوسف را تعقیب مىكرد)؛ پيراهن او را از پشت كشيد و پاره كرد. و در اين هنگام، همسر آن زن را نزديك در يافتند. آن زن گفت: كيفر كسى كه بخواهد نسبت به خانواده تو خیانت كند، جز زندان يا عذاب دردناك، چيست؟!» ۹ - ظلماز موجبات کیفر، ظلم است. [۲۸]
برای توضیح بیشتر به مقالات عذاب (قرآن) و کفاره (قرآن) رجوع شود.
۹.۱ - اختیار ذوالقرنین در کیفر ظالمانفرمان خداوند به ذوالقرنین، براى كيفر دادن يا برخورد نيكو با مردم: «حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً؛تا هنگامى كه به غروبگاه آفتاب رسيد؛ در آن جا چنان به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه تيره و گلآلودى غروب مىكند؛ و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: اى ذوالقرنين! يا آنان را مجازات مىكنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب مىنمايى.» ۹.۲ - ظالمان ساحلنشین غربیظالمان ساحلنشين غربى، در ديدگاه ذوالقرنين، مستحقّ كيفر دنيايى و عذاب آخرتى: «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً؛ و از تو درباره ذوالقرنين مىپرسند؛ بگو: بزودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم كرد. تا هنگامى كه به غروبگاه آفتاب رسيد؛ در آن جا چنان به نظرش آمد كه خورشيد در چشمه تيره و گلآلودى غروب مىكند؛ و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: اى ذوالقرنين! يا آنان را مجازات مىكنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب مىنمايى. گفت: امّا كسى را كه ستم كرده است، مجازات خواهيم كرد؛ سپس به سوى پروردگارش باز گردانده مىشود، و خدا او را مجازات شديدى خواهد كرد!» ۱۰ - قتلازموجبات کیفر، قتل است. [۳۳]
برای توضیح بیشتر به مقاله قصاص (قرآن) رجوع شود.
۱۱ - گناهعملكرد بد و گناه، درپىدارنده كيفرى همانند آن: [۳۴]
برای توضیح بیشتر به مقاله عذاب گناهکاران (قرآن) رجوع شود.
۱. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً؛و كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بزودى آنان را در باغهاى بهشتى وارد مىكنيم كه نهرها از پاى درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند بود. خداوند وعده حقى داده است و كيست كه در گفتار و وعدههايش، از خدا راستگوتر باشد؟!» ۲. «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ؛گناهان آشكار و پنهان را رها كنيد. زيرا كسانى كه گناه مىكنند، بزودى در برابر آنچه مرتكب مىشدند، مجازات خواهند شد.» ۳. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ؛هر كس كار نيكى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر كس كار بدى انجام دهد، جز بمانند آن، كيفر نخواهد ديد؛ و ستمى بر آنها نخواهد شد.» ۴. «وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ؛امّا كسانى كه مرتكب گناهان شدند، جزاى بدى به مقدار آن دارند؛ و ذلّت و خوارى، چهره آنان را مىپوشاند؛ و هيچ نگهدارندهاى در برابر مجازات خدا براى آنان نيست. چهرههايشان آنچنان گرفته است كه گويى با پارههايى از شب تاريك، صورت آنها پوشيده شده! آنها اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند.» ۵. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ؛كسى كه كار نيكى انجام دهد، براى او پاداشى بهتر از آن است؛ و كسى كه كار بدى انجام دهد، مجازات بدكاران جز به مقدار اعمالشان نخواهد بود.» ۶. «مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ؛هر كس بدى كند، جز بمانند آن كيفر داده نمىشود؛ ولى هر كس كار شايستهاى انجام دهد- خواه مرد يا زن- در حالى كه مؤمن باشد چنين كسانى وارد بهشت مىشوند و در آن روزى بىحسابى به آنها داده خواهد شد.» ۷. «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى؛و براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا بدكاران را به كيفر كارهايشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمالشان پاداش دهد.» ۱۲ - محاربهاعدام، به دار آويختن، قطع دست راست و پاى چپ و يا تبعيد از سرزمين خود، عذاب و كيفر دنيايى محاربان با خدا و پيامبر صلىاللهعليهوآله: «إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ؛كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند، و براى فساد در روى زمين تلاش مىكنند، و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند، فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دست و پاى آنها، بعكس يكديگر چهار انگشت از دست راست و چهار انگشت از پاى چپ)، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات بزرگى دارند.» ۱۳ - پانویس۱۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۴، ص۴۱۹، برگرفته از مقاله «موجبات کیفر». ردههای این صفحه : عذاب | موضوعات قرآنی
|